چگونه از فیلم دیدن لذت ببریم؟
شاید کمتر کسی به این موضوع توجه کند یا به آن اعتقاد چندانی داشته باشد، اما واقعیت این است که فیلم دیدن هم قواعد و قوانین خاص خودش را دارد. قواعد و قوانینی که شاید با رعایت نکردن آنها چیز خاصی از دست ندهید ولی با رعایت کردن شان لذت کاری که میکنید چند برابر میشود. البته این قوانین بیشتر به درد کسانی میخورد که فیلم دیدن بخشی از زندگی آنهاست و یکی از سرگرمیهایی است که هم به آن علاقه دارند و هم پیگیر آن هستند.
تعداد مخاطبینی که چندان کم هم نیستند. خب در ایران فیلمهای خارجی امکان اکران عمومی ندارند یا حداقل تا امروز به شکل رسمی نداشته اند پس فیلم خارجی دیدن در ایران محدود میشود به دانلود کردن فیلم یا خریدن دی.وی.دی و دیدن آن در خانه. ایرانیهای زیادی هستند که دیدن فیلم خارجی با زبان اصلی را دوست دارند. آنها که باید دی.وی.دی را در دستگاه پخش بگذارند، جلوی تلویزیون خود در خانه بنشینند و فیلمی را تماشا کنند. این گزارش بیشتر به درد آنها میخورد.سعی کردیم سراغ یادآوری نکاتی برویم که با رعایت کردن آنها لذت فیلم دیدن چند برابر میشود.
با چه کیفیتی فیلم ببینیم
این سوال که «با چه کیفیتی فیلم ببینیم؟» شاید عمری تنها در حدود دو دهه داشته باشد. قبل ترها که فیلمهای سینمایی فقط با نگاتیو فیلمبرداری میشد و اصلا مفهوم سینمای دیجیتال به شکل امروز وجود نداشت بحث تنوع کیفیت تصویر فیلمها وجود خارجی داشت. فیلمها عموما با یک نوع دوربین(35 م.م) فیلمبرداری میشد و مخاطبی که طالب دیدن فیلم جایی غیر از سالن سینما بود فیلمها با کیفیتی ثابت و یکسان به دستش میرسید. اما امروز به لطف پیشرفتهای تکنولوژی که سینما حسابی از آنها بهره برده، برای تولید هر فیلم از دوربینهای مختلف و خاصی استفاده میشود که تصویر ارائه شده توسط برخی از این دوربینها کیفیتهای متفاوتی دارد. در این شرایط طبیعتا بهتر است از هر فیلم نسخهای را ببینیم که با کیفیتتر از بقیه است.
چه کیفیت فیلمهایی داریم
احتمالا تا به حال اینها به گوشتان خورده یا جایی آنها را دیده اید: «p HDT480»، «WEB-DL 720p»،«Blu-Ray p 1080»، « Full HD». اینها علائم تشخیص کیفیت تصویر و در برخی موارد صدای فیلم است. پایینترین درجههایش میشود:« Cam» و « TS» و « DVDScr» که تقریبا همان چیزی هستند که ما به آن نسخه پردهای میگوییم. حالا با کمی کیفیت بالاتر یا پایین تر. از آن طرف بالاترین کیفیتهایی که تا امروز فیلمها در آن عرضه شده اند به این نامها شناخته میشوند: «p Blu-Ray Full HD720»، «p Blu-Ray Full HD1080» و « Blu-Ray Disc». دو مدل «720p» و «1080p» دیگر هم وجود دارد که از نظر کیفیت اول « Blu-Ray » است و بعد هم «WEB-DL». در هر کدام از این فرمتها کیفیت و شفافیت تصاویر و گاه وضوح و جزئیات صدا کاملا متفاوت است.
خب طبیعی است که حجم هر کدام از این فیلمها هم متغیر باشد. مثلا حجم نسخه « Blu-Ray Disc» فیلم «بین ستاره ای» به کارگردانی کریستوفر نولان به 45 گیگا بایت میرسد، در حالی که نسخه «Blu-Ray p 1080» آن 2.3 گیگا بایت و نسخه «p Blu-Ray Full HD1080» آن 14 گیگا بایت است. البته برخی فیلمها هم که به صورت «3D» ساخته میشوند و برای دیدن آنها به شکل سه بعدی هم باید نمایشگر مخصوص داشته باشید و هم فرمت خاص آنها را دانلود و تماشا کنید. اینها را گفتیم تا بدانید تا چه اندازه میتوانید فیلم با کیفیتهای متنوع ببینید.
در چه فیلمهایی کیفیت بالا مهم است
جدا از فیلمهای انیمیشن که کیفیت تصویر و رنگ یکی از مهمترین ویژگیهای آنهاست، عموما برای فیلمهایی که شفافیت و نزدیک بودن جنس تصویر و جلوههای ویژه به واقعیت، نقش مهمی در جذابیت فیلم دارد بهتر است با کیفیتترین نسخه برای دیدن انتخاب شود. فیلمهای درام، ملودرام و کمدی تقریبا با معمولیترین کیفیت هم قابل دیدن و لذت بردن هستند چون داستان و موضوع فیلم بر هر چیزی ارجحیت دارد. پس دیدن این فیلمها با معمولیترین کیفیت هم اتفاق بدی نیست. اما در برخی فیلمها مثل «پارک ژوراسیک»، «مکس دیوانه»، «ارباب حلقهها»، «جاذبه» یا حتی «زندگی پای» کیفیت تصویر بسیار مهم است و در جذابیت فیلم تاثیر به سزایی دارد.
این فیلمها عموما در ژانر علمی-تخیلی و اکشن ساخته میشوند و طبیعتا هر چه کیفیت تصویر آنها در زمان دیده شدن بیشتر باشد هنر کارهای دیجیتالی و جلوههای ویژه به کار رفته در آنها بهتر و کاملتر حس میشود. به همین دلیل اغراق نیست اگر بگوییم ندیدن بعضی فیلمها از دیدن آنها با کیفیت پایین و حتی معمولی به مراتب بهتر است!
چگونه فیلم با کیفیت بالا بگیریم؟
برای به دست آوردن هر چیز خوبی باید هم صبر کنید و هم خرج. به دلیل اینکه ما جزو کشورهای تحت قرارداد قانون کپی رایت جهانی نیستیم خیلی ارزانتر و سادهتر از آن چیزی که تصورش را کنید فیلمهای باکیفیت سینمای جهان در اختیارمان قرار میگیرد. یعنی شما میتوانید با صرف هزینهای بسیار پایین عضو ویژه سایتهای دانلود فیلم شوید و از کیفیتهای مختلفی که برای هر فیلم در اختیار شما قرار میدهند استفاده کنید. این سایتها امروز شکل بسیار حرفهای به خود گرفته اند و علاوه بر معرفی کامل فیلم، حتی امتیاز منتقدان و مخاطبان فیلمها را هم در اختیار مخاطب میگذارند تا دقیقا بداند چه فیلمی دانلود میکند.
این یعنی برخلاف نرم افزار تورنت لقمه برای شما خیلی راحتتر گرفته شده و میتوانید با داشتن اطلاعات کافی بدون جستجوی خیلی زیاد فیلمهای مختلفی را که به سلیقه تان میخورد پیدا کنید. کار کردن و جستجو در آنها هم بسیار ساده و آسان است. البته در کنار هزینه عضو شدن در این سایتها باید حواستان به هزینهای که برای ترافیک اینترنت میدهید هم باشد. چون یک دفعه چشمتان را باز میکنید میبینید سر ماه کلی پول خرج کردهاید تا چند فیلم باکیفیت دانلود کنید. هر چند برای این مشکل هم راه حل وجود دارد، سعی کنید با دوستان خود در این زمینه معامله فرهنگی کنید، مثلا اگر چهار نفر هستید که چهار فیلم مشترک را دوست دارید هر کدام تهیه یک فیلم را به عهده بگیرید و بعد با هم به اشتراک بگذارید. با این روش در همه هزینههایتان از وقت تا پول صرفه جویی میشود.
برای دیدن فیلم با کیفیت بالا چقدر باید صبر کنید؟
خیلی بستگی به خود فیلم دارد. مثلا اگر فیلم مستقل یا کم فروش باشد نسخههای با کیفیت آن خیلی زود منتشر میشود اما اگر فیلم مهم و پرفروشی باشد معمولا کمی طول میکشد تا نسخه با کیفیت آن به دستتان برسد. اگر میخواهید فقط فیلم را دیده باشید معمولا یک ماه پس از آغاز اکران جهانی نسخه کیفیت معمولیِ آن را میتوانید پیدا کنید، گاهی حتی دو هفته پس از آغاز اکران نسخههای پردهای فیلم یافت میشود اما توصیه میکنیم برای دیدن هیچ فیلمی به سراغ نسخه پردهای آن نروید. بالاترین کیفیت برای هر فیلم چند ماه پس از پایان اکران آن قابل دسترسی است. تا آن زمان هم نسخههای مختلفی از هر فیلم ارائه میشود که در نتیجه بستگی به عطش و علاقهای که دارید میتوانید سریعتر یا دیرتر فیلمی را ببینید.
اما در هر حال همیشه بهتر است پا روی وسوسههایتان بگذارید و برای دیدن فیلمی با کیفیت خوب صبر پیشه کنید.حیف است صبر نکنید، دیدن نسخه باکیفیت فیلمها لذت فراوانی دارد.در کل بهتر است برای دیدن فیلم های خوب ترجیحا به سراغ نسخه «WEB-DL» هم نروید و به دیدن « TS» هم که اصلا فکر هم نکنید.
از انجام چه کارهایی بترسیم
در جمع غر بزنیم!
وقتی تصمیم میگیرید با یک عده فیلم ببینید در حال انجام دادن یک کار جمعی هستید. قرار نیست در هر کار جمعی همیشه بیشترین سود را شما ببرید پس اگر دسته جمعی فیلم میبینید و در مواقعی از فیلم مورد نظر خوشتان نیامده سعی کنید آرام بگیرید و با «نچ نچ» کردن و غر زدن دیدن فیلم را به بقیه زهرمار نکنید. همیشه قرار نیست به یک اندازه از دیدن فیلمها لذت ببرید. البته این فقط در صورتی است که شما به صورت جمعی فیلم ببینید.
پشت سر هم فیلم ببینیم
هیچ وقت به کسی که بیشتر از همه فیلم ببیند جایزه نمی دهند اما برای کسی که فیلمی را فهمیده باشد یا از آن لذت برده باشد احترام قائل میشوند. پس یهو تصمیم نگیرید حالا که امروز تعطیل یا بیکارید از صبح تا شب فیلم ببینید، مطمئن باشید نه تنها لذتی نمی برید بلکه امکان خسته شدن و منفجر شدن مغزتان هم وجود دارد. همان قدر که هر انسانی در زندگی کلی کار نکرده و جای نرفته و کتاب نخوانده و حرف نگفته دارد میتواند فیلم ندیده هم داشته باشد. لذت بخشیدن به مخاطب مهمترین کاری است که از دست سازنده فیلم میبر میآید، ولی وقتی پشت سر هم و زیادی فیلم ببینید تلاش سازنده را به هدر داده اید. ضمن اینکه زیادی انجام دادن هر کاری میتواند دلزدگی ایجاد کند و لذت اولیه انجام آن را از بین ببرد. پس خیلی معقول و به اندازه فیلم تماشا کنید.
با خستگی فیلم ببینیم
از انجام چه کارهایی نترسیم
رها کردن فیلم
ببینید! قرار است با هر بار فیلم دیدن یک لذت تازه را تجربه کنید. خب پس اگر به دیدن فیلمی نشستید و دیدید پس از گذشت نیم ساعت یا یک ساعت نتوانست جذبتان کند و خودتان هم خیلی خوشتان نیامده تعارف را کنار بگذارید و فیلم را نیمه کاره رها کنید. فیلم دیدن قرار است اول از همه سرگرمی باشد اگر نباشد که هویت اصلی خودش را از دست داده، پس اگر جایی از دیدن یک فیلم خسته شدید آن را قطع کنید. البته مشروط به اینکه خودتان تنهایی در حال فیلم دیدن باشید.
با همه سلیقه ایی فیلم دیدن
درام و ملودرام
این فیلمها را یا باید تنها دید یا با کسانی که به سینما کمی جدیتر فکر میکنند و سینما را بیش از یک سرگرمی صرف قبول دارند. این فیلمها معمولا جای بحث و حرف زیادی برای مخاطب باقی میگذارند و عملا ذهن او را درگیر میکنند. درامها و ملودرامها بیش از هر ژانر دیگری به واقعیت نزدیکند و شخصیتهایش میتواند برای مخاطب ما به ازای بیرونی داشته باشد پس قابل بحث کردن میشوند و بحث کردن در این زمینه نیازمند افرادی است که موضوع فیلم یا اتفاقاتش برایشان تبدیل به دغدغه یا سوژه قابل بحثی شود. جمع دوستانی که برای دیدن فیلمهای درام و ملودرام جمع میکنید قاعدتا باید خاصتر باشند و سینما را حرفهایتر دنبال کنند. حرفهایتر چون مثلا اگر قرار باشد فیلمی از یک کارگردان خاص، قسمت هفتم «جنگ ستارگان» یا قسمت سوم پدرخوانده را با کسانی ببینید که برایشان دنبال کردن کارهای قبلی کارگردان و قسمتهای قبلی یک سری فیلم مهم نبوده آن وقت بعید است بتوانید تجربه لذت بردن مشترک از فیلم را به یک اندازه داشته باشید و این در فیلم دیدن دسته جمعی بدترین آفت ممکن است.
ترسناک
معمولا از یک سن و سالی به بعد علاقه به دیدن فیلم ترسناک در آدم کم میشود؛ یعنی از یک سن و سالی به بعد هیجان لازم برای دیدن فیلم ترسناک وجود ندارد. آدم هر چه بزرگتر میشود ترسهای فانتزی و خیالیاش کمتر شده و با ترسها جدیتری مواجه میشود پس تا جوان هستید فیلم ترسناکهایتان را ببینید و لذتش را ببرید. اگر خیلی اعتماد به نفس دارید که خب بهتر است فیلم ترسناک را تنهایی ببینید و بترسید اما اگر ته دلتان میخواهد وقت ترسیدن یکی دم دستتان باشد بهتر است دوستان خود را جمع کنید، آن هم از مدل دوستانی که هنوز ترسیدن برایشان هیجان انگیز است.
چه فیلمهایی را چه زمانی ببینیم
چه زمانی فیلم ببینیم یا نبینیم
بهتر است وقت خستگی، ناراحتی، سر ظهر و آشفتگی ذهنی و شلوغی محیط فیلم نبینید. در این شرایط عملا چیز خاصی از فیلم نمی فهمید. البته شاید دیدن فیلمهای اکشن و کمدی در این مواقع خیلی هم بد نباشد اما اگر میخواهید فیلمهای جدی تری از کمدی و اکشن ببینید، مثلا به سراغ فیلمهای کوبریک، هیچکاک، نولان یا پولانسکی و لینچ و کیشلوفسکی بروید هرگز بدون داشتن آرامش و ذهن خالی این کار را انجام ندهید. نه تنها لذت نمی برید بلکه ممکن است خیلی زود خسته شوید و دیدن را ولو کیفیت بالایی هم داشته باشد نیمه کاره رها کنید. لُب کلام اینکه قبل از دیدن فیلم ببینید حالش را دارید یا نه. اگر نداشتید کلا بی خیال شوید و بروید استراحت کنید.
چه فیلمی را کی ببینیم
عموما بهتر است فیلمهایی را که اکشن زیادی دارند، ترسناکند، جنایی معمایی اند و یا داستانشان در محیط تاریکی روایت میشود را شبها ببینیم. اصولا در نور روز فیلم دیدن جذابیت چندانی ندارد. در نور فیلم دیدن کلا چندان جذاب نیست. غیر از این بود همه چراغهای سالن سینما را وقت پخش فیلم خاموش نمی کردند. لذت فیلم دیدن غرق شدن در دنیای فیلم است و وجود نور عموما مانع این مساله است. اما اگر در طول روز فیلم لازم شدید که این اتفاق در روزهای تعطیل معمولا به اوج خودش میرسد سعی کنید فیلمهایی برای دیدن انتخاب کنید که فضای شادی دارند، کمدی خوب است، ملودرامهای خانوادگی هم گزینه مناسبی میتواند باشد. ولی خودتان هم فکر کنید میبینید انصاف نیست فیلمهایی مثلا «جاذبه»، «بین ستاره ای» یا فیلم ترسناکهای کلاسیکی مثل «جن گیر» و «طالع نحس» را سر ظهری ببینیم.
وقت فیلم دیدن چه کارهایی انجام دهیم
درست نشستن
نه! واقعا شوخی نمی کنیم. درست نشستن برای دیدن یک فیلم بسیار مهم است. حتما نیازی نیست مثل سالن سینما روی صندلی خشک و خالی بنشینید اما سعی کنید یک سری اصول را رعایت کنید. اول اینکه تا جای ممکن دراز کشیده فیلم نبینید. لم دادن اشکال ندارد اما خوابیده فیلم دیدن باعث کاهش هیجان دیدن فیلم میشود. بهترین حالت این است که روی مبل بنشینید و پاهایتان را دراز کنید یا اگر توانش را دارید کمی شق و رقتر بنشینید تا تمرکز بهتری برای دیدن فیلم داشته باشید. لم دادن هم به شرطی خوب است که میزان نشسته بودنتان بیشتر از خوابیده بودن باشد. درست نشستن باعث میشود که احساس خستگی نکنید، در مواقع لازم به خوبی هیجان نشان دهید و حتی راحتتر فکر کنید. اما اگر مقابل صفحه نمایش فیلم بد بنشینید اول از همه خستگی بدنی به سراغتان میآید و همانطور که گفتیم در حین خستگی فیلم دیدن اشتباه است. بعد هم وقتی شبها به حالت دراز کش فیلم ببیند خواب خیلی زودتر از آن چه فکرش را کنید به سراغ شما میآید و خب معمولا برای کسی که خوابش بگیرد مهمترین کار خوابیدن است حتی وقت دیدن بهترین فیلم تاریخ سینما!
به اندازه خوردن
از همان ابتدا تا امروز رسم است که در سالن سینما مردم در حین فیلم خوراکی هم میخورند، از چیپس و ذرت بو داده و تنقلات تا ساندویچ و انواع نوشیدنیها. به دلیل اینکه در سالن محدودیتهای زیادی وجود دارد معمولا خوراکیها مختصر و مفیدند اما مخاطب در خانه آزادی عمل کاملی در این زمینه دارد. در این شرایط باز بهتر است فیلم دیدن ارجح بر خوراکی خوردن باشد. مثلا بهتر است ناهارتان را هنگام فیلم دیدن نخورید، یا مثلا همه خوراکیهای موجود در خانه را جلوی تلویزیون ردیف نکنید. گاهی خوردن یک چایی اول فیلم و خوردن همان تنقلات داخل سینما میتواند برای لذت نبردن از دیدن یک فیلم کافی باشد. به هر حال یادتان باشد در حال فیلم دیدن هستید و موقعیت فرق میکند با زمانی که گرسنگی مساله اصلی شماست. اگر هم واقعا گرسنه هستید خب اول غذا بخورید بعد با خیال راحت و شکم سیر فیلم ببینید.
دست و رو شستن و غذا بار گذاشتن
یادبودی پر نقش و نگار در ستایش یک اسطوره:استاد هایائو میازاکی
دنیای کودکی، دنیای رنگارنگ آرزوها و خیالات است. بخشی از این رویاها در قالب انیمیشنهایی جان میگیرد که مخصوص این ردهی سنی ساخته میشوند. به همین مناسبت در گرامیداشت سالروز تولد هایائو میازاکی (به انگلیسی: Hayao Miyazaki)، انیماتور برجستهی ژاپنی و خالق بخشی از این دنیای سحرآمیز، مروری بر شماری از آثار او خواهیم داشت
دنیای انیمیشن و کارتون، جهانی است از طراوت و تازگی. دنیایی که هر ناممکنی را ممکن کرده و مفاهیم را به شکلی متفاوت و خلاقانه به نمایش میگذارد؛ جایی که آرزوها جامهی واقعیت به تن میکنند. بیشک بسیاری از ما هنوز هم کارتونهای دوران کودکی خود را به خاطر میآوریم. نقاشیهای متحرکی که در دنیای دو بعدی خود جان یافته و با ماجراها، غم و شادی، رنج و سختیهای خود بخشی از زندگی روزمرهی ما شدند. کارتونهایی که هنوز هم در ضمیر بسیاری، نقشی جاویدان داشته و هر اشارهای کافی است تا دوباره از میان غبار زمان بیرون آمده و به روشنی به یاد آورده شوند. البته دیدن کارتون و انیمیشن از جمله فعالیتهایی است که نمیتوان سن و سال خاصی برای آن تعریف کرد. هنوز هم هستند بزرگسالانی که از دیدن این پویانماییها به اندازهی خردسالان، کودکان و نوجوانان لذت برده و چه بسی دنیای شیرین کودکی خود را به خاطر میآورند.
اگرچه شرکتهای مطرح انیمیشنسازی دنیا همچون والت دیزنی، سالهاست که در قالب شماری از آثار فاخر این ژانر، از درخششی کلاسیک و به یادماندنی برخوردار بوده و هستند، اما در این بین، انیماتورهای ژاپنی نیز از جایگاهی مخصوص به خود بهره میبرند. در بین نامهای مطرح این عرصه، شاید بتوان هایائو میازاکی را یک اسطوره نامید.
هایائو میازاکی در ۵ ژانویهی ۱۹۴۱ چشم به جهان گشود. او نویسنده، تهیه کننده، کارگردان، فیلمنامه نویس و انیماتور شناخته شده و محبوب ژاپنی است. او که در زمینهی تولید مانگا (به انگلیسی: Manga) نیز فعالیت میکند، با دیگر انیماتور مطرح و شناخته شدهی هموطنش ایسائو تاکاهاتا (به انگلیسی: Isao Takahata) استودیوی انیمیشنسازی جیبلی (به انگلیسی: Ghibli) را بنیان نهاد.
در طول ۵ دهه فعالیت حرفهای در این عرصه، او خالق دنیایی شگفتانگیز، رویایی و مملو از سحر و افسون و جادو بوده است. دنیایی که به لطف شخصیتهایی زنده و ماندنی، بیننده را مجذوب خود کرده و او را تا پایان ماجرا با خود همراه میکند.
مضامین اصلی استفاده شده در دنیای میازاکی، با مفاهیمی همچون طبیعت و خصوصیات انسانی گره خورده و تقابل آنها را با فناوری و زندگی مدرن به نمایش میگذارد. جریان کلی داستان قدرتمند و تماشایی بوده و عمدتاً در قالب زندگی زنان و دختران جوان شکل گرفته و روایت میشود.
دو انیمیشن «قلعه کاگلیسترو – The Castle of Cagliostro» که در سال ۱۹۷۹ اکران شد و «قلعهای در آسمان – Castle in the Sky» نبرد خیر و شر را به نمایش میگذارد، در «ناوسیکا از دره باد – Nausicaä of the Valley of the Wind» و «شاهزاده مونونوکه – Princess Mononoke» او به سراغ اخلاقیات و مفاهیم انسانی میآید.
دیگر پویانمایی مطرح میازاکی که در سطح جهان نیز شناخته شده و موفق به دریافت جایزهی اسکار و همچنین خرس طلایی جشنوارهی برلین شد، «شهر اشباح – Spirited Away» بود. داستان زندگی دختری کوچک که با دنیایی متفاوت و جادویی مواجه شده و برای نجات والدینش از افسونی سحرانگیز، ناگزیر است به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
از دیگر آثار این هنرمند مطرح و برجسته میتوان به «قلعه
متحرک هاول – Howl’s Moving Castle»، «همسایه من توتورو – My Neighbor Totoro»، «پونیو – Ponyo»، «سرویس تحویل کیکی – Kiki’s Delivery Service» و «باد برمیخیزد – The Wind Rises» اشاره کرد. او همچنین به عنوان نویسنده به پروژهی «دنیای مخفی آریئتی – The Secret World of Arrietty» پیوست که در سال ۲۰۱۰ در ژاپن و ۲۰۱۲ در ایالات متحده اکران شده و نقدهای مثبت فراوانی دریافت کرد.
نقد و بررسی فیلم سینما پارادیزو
نویسنده:فرانک مجیدی
خوانندهی عزیز! اگر سینما را دوست داشتهباشی، واقعاً، “سینما پارادیزو”ی جوزپه تورناتوره، محصول مشترک ایتالیا و فرانسه در سال ۱۹۸۸، رویاییترین روایتی است که از سینما خواهی دید.
سالواتوره دیویتا(ژاکوس پرین) کارگردان مشهور و موفقی در سنین میانهسالی است و در رم زندگی میکند. مادرش(پاپلا ماگیو) با او تماس میگیرد که پس از ۳۰ سال، باز به روستای کوچکش بازگردد، زیرا آلفردو(فیلیپ نوآره) مرده است. و این خبر، بهانهای میشود تا ذهن سالواتوره به اواخر دههی ۴۰ برگردد. کودکی، آلفردوی آپاراتچی سینما، مردم، مادرش، سینما و عشقش…
“سینما پارادیزو” حکایت زیبای همزیستی و قرابت سینما و مردم است. شبهای طولانی که مردم وقت زندگی را داشتند و آنقدر وقت داشتند که “اوقات فراغتی” واقعی برایشان وجود داشتهباشد و بعد، تمام آن وقت اضافه را در سینما پر کنند. تمام رویاهایشان در دیدن وصال عشاق فیلم،خلاصه میشد و رویای عشق بازیگران، دلهایشان را روشن میکرد. سینما چنان تاثیری در زندگیشان داشت که عاشق شدنشان، عشقورزیشان، آزار و اذیتهای سادهشان و شادیهایشان را در آنجا بدست میآوردند. روزهایی که فیلمهای صدا دار به نمایش در میآمدند اما مردم هنوز با فیلمهای صامت چارلی چاپلین قهقهه میزنند. روزهایی که قبل از نمایش فیلم، یک گزارش مفصل دربارهی جنگ را تماشا میکردند. روزهایی که سینما دم میکرد، یخ میبست و فیلمها آتش میگرفتند.
فیلم با یک فلاش بک آغاز می شود. خبر مرگ آلفردو را به سالواتوره کارگردان معروف می دهند و او با این خبر به دوران کودکی خویش پرتاب می شود. سالواتوره ی کوچک که او را توتو صدا می زنند، دیوانه وار عاشق سینماست. پاتوق هر روزه او آپاراتخانه ی سینما پارادیزوست و دوست همیشگی او آپاراتچی سینما،آلفردو. ما شاهد بزرگ شدن سالواتوره هستیم. او ما را در شادی، غم، عشق، رنج حود سهیم می کند. تمام زندگی کودکی سالواتوره در سانسور خلاصه شده و در سکانس پایانی فیلم وقتی که مردی شده است در سالن کوچک نمایش استودیو به
فیلم “سینما پارادیزو” پیامهای خوبی چون نفی سانسوردارد. مانند به مضحکه گرفتن پدر روحانی که فیلم را برایش نمایش میدادند و او زنگولهاش را با هر صحنهی بوسهی قهرمانان فیلم تکان میداد تا آلفردو، آن قسمت نگاتیو را ببرد و در برشی زیبا، یکی از همین دفعات به صدا در آوردن زنگ و صدای ناقوس کلیسا یکی میشود. “سینما پارادیزو” در به نمایش در آوردن عشق و نوستالژی بسیار موفق عمل میکند. داستان تلخ و سوزناک سالواتوره و النا، بسیار اشکانگیز است و سینما،در رگ و نبض عشق آنان جریان دارد.
“جوزپه تورناتوره“ی بزرگ، شاهکاری به تمام معنا ساخته که هرگاه بخواهیم از نفس سینما سخن بگوییم،نام فیلم او را به عنوان مثالی شاخص ذکر کنیم. او در فیلمی نزدیک به سه ساعت، شخصیتها را با دقت و حوصله میپرورد و در یکسوم پایانی فیلم، ضربههای اساسی را به بیننده وارد میکند. بازیها، واقعاً دیدنی است. خدا میداند که سالواتورهی کوچک، چقدر با کارهایش بیننده را میخنداند، چقدر بیننده دلش به حال فقر و نجابت مادر جوان و بیوهاش میسوزد، چقدر عشق سالواتوره و النا را دوست دارد و چقدر با سالواتورهی میانسال همدرد میشود. تازه، به همه ی اینها شخصیت دوستداشتنی آلفردو را هم باید اضافه کرد. اما این فیلم اگر عنصری غیر از همهی اینها را در خود نداشت، امروز اینقدر به یاد ماندنی نمیشد. “انیو موریکونه” موسیقیای برای فیلم ساخته که کمترین توصیفش، شاهکار است. خود من، عاشق آن موسیقی سکانس آخر فیلمم که اگر اشتباه نکنم، نام آن قطعه “Love Them For Nana” هست.
انتخاب زیباترین صحنهی فیلم واقعاً سخت است، اما عشاق سینما متفقالقولند که سکانس پایانی فیلم بسیار زیباست. من کسی را سراغ ندارم که آن سکانس را ببیند و همراه سالواتوره همزمان اشک نریزد و لبخند نزند و همینجاست که تمام احساس شگفتی سالواتوره از هدیهی آخر آلفردو، دیگر ورای آن میشود که با کلام بیان شود و تنها زبان موسیقی موریکونه را میطلبد. سکانس آخر فیلم، هدیهی سینمای پیر با بیش از صد سال قدمت است و جان کلام آن چیزی است که سینما بخاطرش خلق شد. سینما، از همان فیلم “ورود قطار به ایستگاه” برادران لومیر، تا فیلمهای صامت، سیاهوسفید و رنگی، فقط تلاش کرده عشق را به بیننده القا کند. این سکانس پایانی، چنان تاثیرگذار بود که “محسن مخملباف” در سکانس پایانی “ناصرالدین شاه، آکتور سینما” مشخصاً به آن ادای دین کند، گیرم با وجود محدودیتها، کمی متفاوتتر اما کاملاً مشخص.
باید “سینما پارادیزو” را دید. دوباره، چند باره. باید عاشق سینما شد، حداقل یکبار دیگر. سینما، آنجوری که “سینما پارادیزو” نشان میدهد مقدس است، واقعاً بهشت است، خود عشق است. پس؛ به افتخار عشق، زندهباد سینما!
مارلون براندو :
فیلم ها ادامه دهنده دوران کودکی اند و هرکسی با توسل به آنها می خواهد آزادتر ، قدرت مند تر و جذاب تر باشد .